ذهن و روح

ذهن و روح

ذهن میگوید: هر وقت همه چیز مرتب شد، من آرامش خواهم داشت

اما روح میگه که: تو اگه آرامش داشته باشی، همه چیز خوب و فوق العاده میره جلو

رفیق حواست باشه گول بازیهای ذهن را نخوری، چون بازی های ذهن تمامی نداره.

در حقیقت ذهن نمی دونه چی می خواهد، ولی یک چیزی رو خوب می دونه، بودن در لحظه حال رو نمی خواهد.

ذهن مدام بیشتر می خواهد.برای همین اگه به چیزی برسی، میگه خوبه ها ولی اون بهتره. می دونید هم که، هر چیزی قبل از ولی دیگه حساب نیست، شما به کسی بگید که، خیلی دوست دارم ها ولی این که اون دوست دارم حساب نیست، اصل داستان اون چیزیه که بعد از ولی میگه، و این کار ذهنه، ذهن مدام بیشتر می خواهد، ذهن عاشق سوء تفاهمه، برای همین از کسی ناراحت می شه، سعی می کنه که اون سوء تفاهم را نگه داره، ولی روح می خواهد بره حلش کنه، با خود طرف گفتگو کنه، اما ذهن شروع میکنه گفتن به همه، جز گفتن به اونی که باید. برای همین یک چیز خیلی ساده وجود داره. کمی به روحت ، به خودت، به قلبت.. به اصل ، درونت، بیشتر توجه کن. این همون جایی که وقتی مرتبه، همه چیز در جهان بیرون تو، مرتبه. ولی ذهن، غالباً تو آشفتگی زندگی می کنه، چرا؟ همش ، میره تو فکر دیگران، مدل زندگی دیگران، مقایسه دیگران و رقابت با دیگران وقتی این اتفاق میوفته اینجا (ذهن) آشفته است، و همینطور که محیط بیرون از زندگی ما ، امتداد ذهن ماست چون خودش آشفته است، محیط بیرون را همه آشفته نگه می داره، اما بهت قول و وعده وعید می ده، که بعداً اوضاع بهتر می شه، هیچ بعدنی در کار نیست. اگر درونت آرامش داشته باشه، اوضاع در بیرون، اون جوری که تو می خوای، جلو میره

رفیق خیر و برکت با همتون

نوشته شده توسط محسن در چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۲ |